در جوامع نوین، مصرف­گرایی به یک فعالیت اجتماعی اصلی تبدیل شده است و اکثر خانواده ­ها این فعالیت را انجام می­ دهند. کارکرد نمایشی مصرف ناشی از این واقعیت در دنیای مدرن است که جهت­گیری مصرف تنها ناشی از ضرورت رفع نیازهای زیستی نیست؛ بلکه انتخابی است که هویت متمایز را آشکار می‌سازد. امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته‌اند و شکافی بین آنها به وجود آمده به نحوی که دیگر مصرف انسانی مطابق با نیازهای انسانی نیست؛ بلکه مصرف چیزی بیش از آن است و آن شکاف را مصرف‌ گرایی پر کرده است. (موحدو دیگران، ۱۳۸۹: ۸). بنابراین برای شناخت بهتر مسائل و علت رفتار و کنش افراد باید شرایط و زمینه­ بروز آن رفتار را مورد بررسی و شناخت قرار داد تا بتوان برای برنامه ­ریزی در جهت بهبود آن اقدام کرد.

 

 همچنین از آنجا که اثرگذاری فرهنگی بر جامعه­ی ن، صرفاً از طریق پرداختن صوری و سطحی به  ارزشها در سطح نهادهای رسمی نیست، برنامه ریزی فرهنگی نیز نیازمند شناخت محیط عمل انسان است. انسانها به سبب برخورداری از توان ذهنی، ارزشها و نگرشهای خود، اقدام به تفسیر برنامه­ ها می­ کنند و واکنش نشان می­ دهند( فاضلی،۱۳۸۲: ۲۷ ). بنابراین پیش شرط هرگونه برنامه ریزی فرهنگی، شناخت جامعه مورد نظر، جهت پیش بینی تفاسیر و واکنشهای احتمالی است. از سوی دیگر، روندهای تحولات فرهنگی کشور -­ جدا از آنکه این تحولات تا چه حد گسترده یا محدود و یا مثبت و منفی شمرده می­شود – نشان از تحولات در حوزه ن و خانواده دارد که نباید از اهمیت تحولات فرهنگی در سبک زندگی غافل شد. این واقعیت را باید در نظر داشت که زن ایرانی از تجربه‌ها و اهداف و خواسته‌های متفاوتی با ن دیگر برخوردار است (کرمی قهی و زادسر، ۱۳۹۲: ۸۸). در کنار تحولات کشور، ن بوکانی نیز تحت تأثیر این تغییر و تحولات قرار گرفته اند و جریان­های فرهنگی آنان را بیشتر به عرصه­ اجتماع کشانده است.

 

۱-۴- اهداف تحقیق

 

هدف بنیادین این پژوهش تحلیل اجتماعی و شناسایی عوامل مؤثر بر مصرف نمایشی در بین ن شاغل و خانه دار می‌باشد. رسیدن به این تحلیل نیازمند شناسایی عوامل تأثیرگذار بر مصرف نمایشی در بین ن است. در این راستا پژوهش حاضر سعی می­ کند که ضمن ارائه تحلیل اجتماعی مصرف نمایشی، عوامل شاخص و مهمی که در این امر ضروری می‌باشند به طور دقیق­تری بررسی، شناسایی و عملیاتی شوند و به نوعی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن مورد ارزیابی قرار گیرد.  

لذا هدف این پژوهش بررسی مؤلفه­های تأثیرگذار در رابطه با مصرف نمایشی است.  بطوری که یافته­ های این پژوهش بتواند تگذاران را در کاهش مصرف نمایشی در بین ن یاری رساند و الگوی درست مصرف را در بین ن ترویج دهد. در این پژوهش متغیرهای دینداری، انگیزه تمایز، میزان استفاده از رسانه، علاقه به جلب توجه، طبقه­ی (پایگاه اقتصادی- اجتماعی) فرد، سرمایه­ های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مورد بررسی قرار می­گیرند و این متغیرها از درون چارچوب نظری مطرح شده در ارتباط با مصرف نمایشی  بیرون کشیده شده است و ارتباط هر کدام از این متغیرها با مصرف نمایشی در دو گروه از ن شاغل و خانه­دار مورد بررسی قرار می­گیرد. در نهایت متغیرهای تأثیرگذار بر مصرف تعیین می­شوند.

 

  علاوه بر این ، پژوهش حاضر اهداف فرعی دیگری را نیز به شرح زیر دنبال می‌کند:

 

تعیین تأثیر دینداری بر سطح میزان مصرف در بین ن.
 

تعیین تأثیر طبقه(پایگاه اقتصادی- اجتماعی) بر میزان مصرف نمایشی و ایجاد انگیزه­ی تمایز در بین ن.
 

تعیین میزان تأثیری پذیری ن در مصرف رسانه ها.
 

تعیین میزان علاقه به جلب توجه و انگیزه­ی تمایز در بین ن.
 

تعیین ارتباط بین سرمایه­ی اجتماعی و مصرف نمایشی ن.
 

تعیین ارتباط بین سرمایه­ی اقتصادی و مصرف نمایشی ن.
 

 

سایت های دیگر :

دانلود فایل : پایان نامه های کارشناسی ارشد
کنکور
پایان نامه های دانشگاهی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها